اهل کار
اهل کار
بعضی از دوستان، حتی برخی از بچه های مذهبی را می شناسیم که اخلاق خاصی دارند! کارهایی که باید انجام دهند با کندی پیش می برند. جان آدم را به لب می رسانند تا یک حرکت مثبت انجام دهند.
اگر کاری را به آنها واگذار کنیم، مطمئن به انجام آن و یا اتمام کار نیستیم. دائم باید بالای سرشان باشیم تا کار به خوبی تمام شود.
این معضل در برخی از نهادها و حتی برخی مسئولین دیده می شود.
برخی افراد هم هستند که وقتی بخواهند کاری انجام دهند، از همه عالم و آدم طلبکار می شوند. همه امکانات و شرایط باید برای آنها مهیا شود تا بلکه یک تحرک کوچکی پیدا کنند.
امیرالمومنین علی(ع) در بیان احوالات یکی از دوستانشان که او را برادر خود خطاب می کردند فرمودند: او پرفایده و کم هزینه بود.
این عبارت مصداق کاملی از روحیات هادی ذوالفقاری به حساب می آمد. هادی در هرجا وارد می شد پرفایده بود. اهل کار بود. به کسی دستور نمی داد. تا متوجه می شد کاری بر زمین مانده، سریع وارد گود می شد.
خوب به یاد دارم که یک روز وارد پایگاه بسیج شد. یکی از بچه ها مشغول گچکاری دیوارهای طبقه بالای مسجد بود. اما نیروی کمکی نداشت.
هادی یکباره لباسش را عوض کرد. با شلوار کردی به کمک این گچکار آمد. او خیلی زود کار را یاد گرفت و کار گچکاری ساختمان بسیج خیلی سریع و به خوبی انجام شد.
در اردوهای جهادی نیز همین ویژگی را داشت. بیکار نمی ماند. از لحظه لحظه وقتش استفاده می کرد.
وقتی کار عمرانی تمام می شد به سراغ بچه هایی می رفت که مشغول کار فرهنگی بودند. به آنها کمک می کرد. بعد به آشپز، جهت پخت غذا کمک می کرد و...
با آن بدن نحیف، اما همیشه اهل کار و فعالیت بود. هادی هیچگاه احساس خستگی نمی کرد.
در روایات اسلامی، بیکاری بدترین حالت یک جوان به حساب می آید. بیکاری هزاران مشکل و گناه و ... را در پی خود دارد.
من شاهد بودم که برخی دوستان ما، به دنبال استخدام دولتی و پشت میز نشینی بودند و می گفتند تا کار دولتی برای ما فراهم نشود سراغ کار دیگری نمی رویم.
آنها شخصیت های کاذب برای خودشان درست کرده بودند و می گفتند خیلی از کارها در شأن ما نیست!
اما هادی اینگونه نبود. شخصیت کاذب برای خودش نمی ساخت. او برای رهایی از بیکاری کارهای زیادی انجام داد. مدتها با موتور، کار پیک انجام می داد. در بازار آهن مشغول بود و...
اما یک ویژگی داشت. در هر کاری وارد می شد کار را به بهترین نحو به پایان می رساند.